یک مرد به عنوان نگهبان وارد یک صندلی گهوار شد و در آخر هفته خواهرزاده خود را برای فیلم سوپر سکسی خارجی آموزش جسد آورد و او نشست و تماشا کرد ، بدون اینکه جلوه ای نشان دهد. مانند ، او همچنین عضلات خود را لرزاند ، اما او چشم خود را از باسن جدا نکرد و به همین دلیل به مدت یک ماه ادامه یافت ، تا اینکه یک روز یک حادثه اتفاق افتاد. در جلسه تمرینی بعدی ، او از طریق بازتابی در آینه با دید جانبی دید ، زیرا او غده بیرون زده را در شلوار خود فشرده و به آرامی به نوک سوزن های بیرون زده از طریق فرم خیره می شود. من فوراً فهمیدم چه اتفاقی افتاده است ، اما آن را به ذهنم خطور نکرد و بازی خود را شروع کردم. خم می شود به طوری که وقتی مرد زیر خم های باسن و کشیدن ساق ها ، بزاق بزند ، گربه تقریباً جلوی او بیرون رفت. سرانجام ، مرد نتوانست آن را بایستد و پرید ، محکم در آغوشش با کلمات فشرده شد ، با من چه می کنی؟ من یک سنگ نیستم ، بلکه یک فرد زنده هستم ، و اکنون آماده شدم ، در نهایت شما را خواهم گرفت.