یک آشنایی شانس در یک کافه ، با سکس پرشور در یک آپارتمان با نفوذ در الاغ به پایان داستانهای سکسی خارجی رسید

Views: 5914
آن مرد در کافه ، با پیدا کردن یک میز رایگان ، اجازه نشستن در کنار دختر تنهایی نشسته را خواست ، او سرش را تکان داد و گفت که آنها می نشینند ، وگرنه کسی نبود که با او چت کند. آنها یک مکالمه طولانی داشتند ، از قبل عصر در حیاط بود و او پیشنهاد داد که آن را در خانه بگذراند ، و در ورودی برای یک فنجان چای دعوت داستانهای سکسی خارجی شده است. آشنایی با یک چای به پایان نرسید ، به او اجازه داد که کتاب ها را نشان دهد ، اما او علاقه ای ندارد ، او در افکارش به سرطان مبتلا می شود ، بنابراین آنها دست به دست هم دادند.